آرسوان خودپنداره تحصيلي را باور فرد در مورد مقدار مهارت درگير تحصيل شدن نسبت به همكلاسيهايش تعريف ميكند. خودپنداره، تعميمهاي شناختي برگرفته از تجارب درباره خود است و يكي از هستههاي اصلي آن، رابطه با افراد مهم زندگي ميباشد. پاپيكا، خود پنداره را به عنوان يك ساختار پيچيده و اغلب شناختي از تعميمات شخص به خود كه شامل ويژگيها، تواناييها، دانش، ارزشها، نگرشها، نقشها و ديگر موضوعاتي كه افراد خود را تعريف كرده و پيوسته دادههاي خود را در ان يكپارچه ميكنند، دانسته و بندورا آن را عملكرد ميداند كه بوسيله عوامل بيروني به گونه غيرمستقيم و از راه فرآيندهاي مربوط به خود تاثير ميپذيرد. آقاجاني و همكاران نيز اين دادهها را شامل نگرشها، احساسات و دانشها درباره توانايي، مهارت و قابليت پذيرش اجتماعي ميدانند. خودپنداره داراي سه سطح ميباشد. سطح اول، خودپنداره فردي است كه به ضعف و تواناييهاي فردي اشاره دارد. سطح دوم، خودپنداره ارتباطي ميباشد كه خود را بر اساس نوع ارتباط با ديگران داوري ميكنند و سطح سوم، خودپنداره جمعي است كه به مقدار عضويت در گروه باز ميگردد. طبق الگوي شناختي اجتماعي پكران، از لحاظ نظري ميان هيجانهاي مثبت و منفي و خودپنداره رابطهاي قابل تبيين است كه بر اساس گفته هانسفورد و هاتي رابطه مثبتي بين خودپنداره عمومي و پيشرفت تحصيلي وجود دارد.
سايت خريد پرسشنامه و پروتكل روانشناشي ايران تحقيق را مشاهده كنيد